کوثـر ولایـت

کوثـر ولایـت

فعالیت های هنری ، فرهنگی و مذهبی
کوثـر ولایـت

کوثـر ولایـت

فعالیت های هنری ، فرهنگی و مذهبی

غمخوار ترین

السلامٌ علیکِ یا زینب کبری




حضرت زینب ‏کبری (سلام الله علیها) , دختر امیر المومنین حضرت على بن ابیطالب علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا ‏(سلام الله علیها) است .

او زنـدگـى شـیـریـنـش را در کـنـار پـدر و مـادر و جد بزرگوارش نبى گرامى اسلام (ص) و برادرانش امام حسن مجتبی و امام حسین (ع) آغاز کرد .
زندگى پررنج و مشقت زینب (س ) پس از پنج سالگى ـ مقارن با رحلت پیامبر اکرم (ص ) ـ آغاز شد و در فاصله اى بسیار کوتاه , پس از مرگ پیامبر, وى شاهد مادرى بود که در بین درب و دیوار فریاد مى زد : اى فضه , مرا دریاب !.
هزاران غم , یکى پس از دیگرى , میهمان قلب کوچک دختر زهرا شد .
ناراحتى غصب خلافت پدر ,  بردن حضرت امیرالمومنین على بن ابیطالب (ع ) به اجبار و با پاى برهنه به مسجد , تازیانه هایى که بر بازوى مادر مى نشست و سرانجام موج سنگین رحلت زهراى مرضیه ى , کمر حضرت زینب (س) را شکست .

گویى حضرت زینب ‏(سلام الله علیها), از همین آغاز راه , در برابر طوفان تازیانه غم ها قرارمى گیرد تا روزى بتواند همه غم و رنج هستى را بر دوش کشد ! .

غـم و رنـجـى که پدر در کوفه از آن خبر داده است : روزى حضرت زینب ‏(سلام الله علیها) در کلاس تفسیرش براى بانوان ,  سوره مبارکه کهیعص را تفسیر مى کرد .

حضرت امام على (ع ) وارد شد و از دخترش پرسید : کهیعص را تفسیر        مى کنى ؟!.

حضرت زینب (س) عرض کرد: آرى .

حضرت على (ع ) فرمود: اى نور دیده !.

ایـن حـروف , رمـزى است در مصیبت وارده بر شما عترت پیغمبر و شاید فرموده باشد: کاف , رمز کربلا است , هاء اشاره به هلاکت عترت دارد , یاء یعنى یزید , آن که بر حسین ستم مى کند ,  عین کنایه از عطش ابى عبداللّه است , و صاد اشاره به صبر دارد.

حضرت زینب (س) در زیر تازیانه روزگار آبدیده مى شود تا پیام رسان عاشورا باشد.
از هـمـیـن رو زمانى که پسرعمویش , عبداللّه بن جعفر, به خواستگاریش مى آید, شرط مى کند: در رفتن به خانه برادرم (حسین ) آزاد باشم و هرگاه اوبه مسافرت رفت , من نیز باید با او بروم !!.

مصیبت شهادت امیرمومنان على (ع ) و امام حسن مجتبى (ع ), حضرت زینب ‏(سلام الله علیها) را آبدیده تر مى کند.

آن گاه زمان هجرت فرا مى رسد و در سال 60 هجرى , به همراه برادرش امام حسین (ع ), از مدینه به مکه و از آن جا به طرف کربلا حرکت مى کند.
کـربـلا صـحنه شهادت برادران و برادرزادگان زینب و منظره تماشایى به خون نشستن محمد و عون , دو رزمنده قهرمان و شجاعى است که در دامان زینب پرورش یافته اند.

حضرت زیـنـب ‏(سلام الله علیها) , نـاظر این صحنه هاست و همه اینها از زینب , دختر حضرت  على (ع ), شیرزنى مى سازد که از عصر عاشورا, قافله سالار کاروان اسیران آزادی بخش مى شود.

پـس از آتـش گرفتن خیمه ها در شب یازدهم محرم الحرام سال 61 هجرى قمرى و با وجود فشار غـم هـا بر قلب زینب , در نیمه شب با قدى خمیده به نماز شب مى ایستد و فرداى آن به همراه امام سجاد(ع ) و دیگر اسرا, راهى کوفه مى شود.

در کـوفـه , حضزت زیـنـب (س ) را بـه مـجـلـس ابـن زیاد مى برند, در حالى که کنیزانش , پیرامون وى را گرفته اند.

او با شکوهى خاص وارد مجلس مى شود و به عبیداللّه اعتنایى نمى کند.
ابن زیاد, از این بى توجهى , به شدت ناراحت شده , با این که زینب را شناخته است , مى پرسد: این زن پرنخوت و تکبر کیست ؟.

کسى جواب نمى دهد!.

باز سوال مى کند , تا بار سوم که زنى پاسخ مى دهد : این زینب دختر على است !.

عبیداللّه مى گوید : خدا را شکر مى کنم که شما را رسوا و دروغتان را آشکار کرد!.
حضرت زیـنـب‏ کبری (سلام الله علیها) با کمال شهامت و شجاعت مى فرماید : خدا را شکر مى کنیم که افتخار شهادت را نصیب ما کرد ! .

رسوائى از آن فاسق ها است .

ما در عمرمان دروغ نگفته ایم , دروغ هم از آن فاجرهاست .

حضرت زینب ‏(سلام الله علیها) , در شام و در برابر یزید نیز با خطبه اى غرا و آتشین , کوس رسوایى یزید را به صدا درآورد و با ایـن که در چنگال خون آشام ترین طاغوت زمان اسیر بود , چنان حماسه آفرید که پایه هاى حکومت فرزند معاویه را به لرزه درآورد.

در ظـاهـر, یـزید فرمانروا بود و زینب تنها و دربند , اما روح بلند دختر حضرت فاطمه (س ) , یزید را درهم شـکسته بود و سرانجام یزید , از ترس سقوطحکومتش , به این نتیجه رسید که کاروان اسیران را به مدینه بفرستد .
پـس از ورود کـاروان بـه مـدیـنـه ,  هـمـه مـى دانـستند باید به کجا رفت ,  مسیر کاروان به سوى مسجدالنبى بود .

حضرت زیـنـب (س)  که همه خاطرات مدینه , پیامبر(ص) و حسین (ع) را به دل داشت , تا نگاهش به قبر پیامبر گرامى اسلام (ص) افتاد , صداى گریه اش بلند شدوفریادزد: اى رسول خدار ! .

خبر کشته شدن حسین (ع ) را آورده ایم ! .

پس از این ماجرا , مدینه آماده بهره بردارى از کلاس درس امام سجاد (ع) و زینب کبرى شد.

حضرت زینب (س) احکام و فتاوى را براى مردم بیان مى کرد و محور مراجعه آنان بود.

روحیه و بیان زینب (س ), همه را به یاد امیرمومنان (ع ) مى انداخت .
کـار حضرت زیـنـب (س ) ابلاغ خون شهیدان بود و چه خوب پیام خود را ابلاغ کرد . حضرت زینب سلام الله علیها ،  شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند ، وفات یافته و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گردید .
مزار ملکوتى آن حضرت (دمشق/سوریه) ، اینک زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشد .

سومین نبی خدا اولین پیامبر در ایران

حضرت انوش علیه السلام سومین پیامبر الهی اولین کسی بود که درخت خرما نشاند و زراعت کرد .

حضرت انوش علیه السلام در زمان حیات حضرت آدم ابوالبشر علیه السلام به دنیا آمد .    حضرت شیث علیه السلام دومین پیامبر الهی بود ، ایشان هنگامی که مرگ خود را نزدیک دید فرزندش حضرت انوش علیه السلام را وصی خود گردانید . و او را از نوری که به هنگام تولد به وی منتقل شده است یعنی نور پیامبر خاتم صلی الله علیه وآله و سلم که از نسل او به دنیا خواهد آمد - آگاه نمود و او را فرمان داد که فرزندانش را از این افتخار و شرف که از بزرگی به دیگر و از نسلی به نسل دیگر منتقل خواهد شد آگاه کند .

در کتاب تاریخ مسعودی آمده است : حضرت انوش (ع) اولین کسی بود که به کمک و راهنمائی حضرت جبرائیل (ع) درخت خرما کشت نمودند .

در تاریخ یعقوبی آمده است :

حضرت انوش علیه السلام  فرزند حضرت شیث علیه السلام  ، بعد از پدر وصی و جانشین وی در امر نبوت و راهنمائی و هدایت بشر شد و وارد کشور ایران گردید و به هدایت خلق پرداخت و به حفظ و نگهداری مفاد وصیت پدر و جدش بزرگوارش برخاست . او به نیکوترین وجهی خدا را بندگی و عبادت کرد ، و قومش را نیز فرمان داد تا به نحو احسن خدای را عبادت کنند .

حضرت انوش علیه السلام در دو هزار و 864 سال پیش از میلاد سر انجام در سن ٩٠۵ سالگی بدرود حیات گفت . و در قلعه فهران ( شهر قهدریجان ٢٠ کیلومتری اصفهان ) بدرود حیات گفت ، شهر فهران در زمان خود یکی از شهرهای بزرگ و یکی از مراکز تجارت نیز بوده است و رشته کوههای اطراف این شهر به نام رشته کوههای فهران معروف می باشد .

ضمناً در منابع ، کتابها و سایتهای ایرانی عمر حضرت انوش (ع) ٩۵٠ تا 965 سال تخمین شده ولی بر اساس منابع موجود در ایران عمر ایشان همان 965 سال می باشد .

جواد الائمه (ع)

میلاد با سعادت باب الحوائج امام محمد تقی جواد الائمه (ع) را به محضر مبارک پدر گرانقدرش امام رضا (ع) و پسز بزرگوارش مهدی موعود امام زمان (عج) و عموم شیعیان و شیفتگان آن حضرت تبریک و تهنیت می گویم .




امام جواد (ع) فرمودند : سه چیز است که رضوان خداوند متعال را به بنده میرساند : 1 ـ زیادى استغفار

2 ـ نرم خو بودن  3 ـ و زیادى صدقه . و سه چیز است که هر کس آن را مراعات کند ، پشیمان نشود :

1 ـ ترک نمودن عجله  2 ـ  مشورت کردن  3 ـ  و به هنگام تصمیم ، توکّل بر خدا نمودن    


حجاب

خواهر عزیزم حجاب ، زینت تو می باشد



قرآن کریم می فرماید :

یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما

 « ای پیامبر ،  به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند .  و خداوند بخشنده مهربان است » .

( سوره احزاب آیه 59 )



یا اباصالح

به تو می اندیشم ای همه خوبیها