کوثـر ولایـت

کوثـر ولایـت

فعالیت های هنری ، فرهنگی و مذهبی
کوثـر ولایـت

کوثـر ولایـت

فعالیت های هنری ، فرهنگی و مذهبی

اولین کسی که ترازو را به کار گرفت


حضرت شعیب علیه السلام

حضرت شعیب بن مکیل (ع) بین یشجب از پیامبران الهی است که نام و قصّه او در قرآن مجید آمده است گفته شده که مکیل که پدر شعیب است مادرش دختر لوط علیه السلام است.

به حضرت شعیب (ع) ، خطیب الانبیاء گفته می شود زیرا قوم خود را با سخنانی نیکو و فصیح و مستدل دعوت به توحید و خداپرستی می نمود.

امام سجاد علیه السلام می فرماید : اول کسی که توزین و ترازو را به کار گرفت حضرت شعیب (ع) شعیب بود که به وسیله پیمانه و ترازو اجناس را وزن می کرد و مردم نیز به پیروی از او وزن و ترازو به کار می بردند . سپس در پیمانه و ترازو راه انحراف و کم فروشی پیش گرفتند و به نصایح و توصیه های شعیب اعتنا نکردند تا اینکه عذاب الهی نازل شد و همه آنها را از بین برد.

حضرت موسی(ع) هنگامی که از مصر فرار کرد ، به مدین رفت و به حضور حضرت شعیب (ع) رسید وقتی داستان خود را بیان کرد ، حضرت شعیب (ع) به او گفت : از قوم ستمکار نجات پیدا کردی و یکی از دختران خود را به حضرت موسی (ع) تزویج نمود و در مقابل حضرت موسی (ع) هشت سال یا ده سال برای حضرت شعیب (ع) کار کرد.


حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است که حضرت شعیب (ع) از محبّت خدا آنقدر گریست تا نابینا شد و خداوند بینائی او را بازگرداند و باز آنقدر گریست تا نابینا شد . خداوند به او وحی نمود : ای شعیب اگر گریه تو برای ترس از آتش است من تو را از آتش حفظ می کنم و اگر گریه تو برای شوق به بهشت است تو را بهشت می دهم!

حضرت شعیب (ع) عرض کرد : پروردگارا تو خود می دانی که سبب گریه من نه ترس از آتش تست و نه شوق به بهشت تو ، بلکه عشق و محبت تو در دلم جا گرفته و نمی توانم صبر کنم مگر آنکه به زیارت و دیدار تو نائل شوم!

خداوند به او وحی نمود: حال که چنین است به علت این محبت و عشق تو به زودی کلیم خود حضرت موسی بن عمران (ع)  را به خدمت تو خواهم فرستاد تا خادمت باشد.

خبرنگار

خبرنگارکیست ؟


خبرنگار کسی است که با اتکا به ذوق و استعداد شخصی ، پس از گذارنیدن دورهٔ آموزش تخصصی و همچنین با توجه به مسئولیت اجتماعی که این پیشه بر گردن او می‌گذارد ، وظیفه بدست‌آوردن ، آماده‌کردن ، گردآوری و سامان‌دادن اخبار و انتقال آنها را با وسایل ارتباط جمعی  ( مطبوعات ، رادیو ، تلویزیون و خبرگزاری ) به مخاطبان بر گردن دارد .

برپایهٔ اعلامیه سازمان یونسکو ، خبرنگاران باید کوشش کنند تا اخباری که در اختیار عموم می‌گذارند درست ، دقیق و معتبر باشد و در درستی اخباری که به دست می‌آورند ، پژوهش و اندیشه کنند . خبرنگاران نباید حقیقتی را عمداً تحریف یا خراب کنند و نیز هیچ گونه مطلبی را نباید از دید مردم پنهان نگهدارند .

ویژگی‌ های یک خبرنگار

خبرنگار باید رسانه‌ای را که در آن کار می‌کند ، بشناسد . از ظرفیت و کارایی آن آگاه باشد . ماهیت رسانه و توان خبررسانی آن باید برای او روشن باشد . اگر از خبرنگاری بپرسند خبری را که تهیه کرده‌ای برای چه رسانه‌ای است ؟ ( رادیو ، تلویزیون ،  مطبوعات یا خبرگزاریها ) باید پاسخ دقیق او منطبق باشد با شناختی که از هر کدام از رسانه‌ها دارد . هر چه شناخت خبرنگار از رسانه‌ای که در آن کار می‌کند بیشتر باشد ، دقیق تر عمل خواهد کرد . نگاه بی اعتنا و بیان سرد و مصنوعی برخی از خبرنگاران و در نتیجه گزارش خنثی یا کم اثر آنها ناشی از ضعف شناخت از توان رسانه‌است . امروز خبرنگاران بزرگ « رسانه » را « قدرت » می‌دانند و با این دیدگاه وارد عرصه خبر و خبرنگاری می‌شوند . بنابراین خبرنگار باید رسانه را بشناسد ، بعد برای آن کار کند .

خبرنگار باید تفاوت « خبر » و « رویداد » را بداند و از سیر تحول یک « رویداد » به « خبر » آگاه باشد . اگر از خبرنگاری بپرسند « خبر چیست ؟ » او باید از جایگاه یک صاحب نظر و یک کارشناس خبر اظهار نظر کند ؛ نه اینکه کلمات حفظ شده‌ای را باز گوید با این گمان که خبر را تعریف کرده ‌است . خبرنگاری که خبر را نمی‌شناسد ، چگونه می‌تواند به صحت و جامعیت آن پی ببرد ؟ شناخت خبر مستلزم شناخت اوضاع سیاسی جهان و جامعه‌ است .


چهره و لحن گفتار برخی از خبرنگاران در جلوی دوربین نشان از بیگانه بودن آنها با عمق خبری است که در صحنه آن قرار دارند . خبرنگار باید بداند که مخاطب و بیننده خبر تا چه اندازه برای شنیدن و دیدن گزارش خبری او حساس و هوشیار است . هر چه شناخت خبرنگار از خبر بیشتر و از نیازها و حساسیت‌های مخاطب آگاه باشد ، در تهیه و تولید و نگارش و بیان خبر دقیق تر عمل می‌کند .

خبرنگار باید خبرگزاریهای مختلف جهان بویژه غول‌های خبری جهان را بشناسد . این شناخت به نگاه و فکر او وسعت می‌بخشد . وقتی به راز موفقیت خبرگزاریهای جهان پی برد و دانست که همه چیز در گرو عملکرد درست خبرنگاران آنها بوده ‌است ، به جایگاه و حساسیت کار خود بیشتر پی می‌برد .

مهارت ارتباطی از دیگر ویژگیهای خبرنگار است . ارتباط با همه چیز و همه کس ، تقریباً بدون محدودیت . خبرنگار باید بتواند خود را با صحنه تصادف ، زلزله ، سیل ، آتش سوزی ، جنگ ، مسابقات ورزشی ، جشن‌های ملی و مذهبی ، مراسم ویژه ، راهپیمایی‌ها و نمونه‌های مرتبط وفق دهد و مرتبط سازد . همچنین بتواند با کودک خردسال ، نوجوان ، جوان ، پیر ، کارگر و کارمند ، هنرمند ، قهرمان ، دانشمند ، افراد مثبت و منفی ارتباط برقرار کند . او باید بتواند هم با پسر و دختر خردسالی که تازه به مدرسه وارد شده گفتگو کند و هم با پیرمرد و پیرزن ۹۰ ساله‌ای که در خانه سالمندان دوران سخت زندگی خود را سپری می‌کند ، هم کلام شود . خبرنگار این مهارت ارتباط کلامی و غیر کلامی را باید بیاموزد در غیر این صورت مصاحبه ‌های مضحکی به دست خواهد داد .

آشنایی با نگارش و تنظیم خبر ، خبرنگار را در نوشتن متن خبر یا مخابره آن موفق می‌کند . امروزه خبرگزاریها و رسانه‌ها و بخش‌های ممتاز خبری به کلمات و واژه‌ها و عبارت‌های خبری بسیار توجه دارند . بار روانی برخی از کلمات تأثیر ویژه دارند . نگارش درست و بدون غلط و رعایت زبان معیار و ایجاز در جمله بندی مهارتی است که خبرنگار باید با آن آشنا باشد . همراهی و هماهنگی کلمات و تصاویر ، نگارش خبر را دقیق تر می‌کند . رعایت سه کلمه برای هر ثانیه تصویر و انتخاب بهترین و مؤثرترین کلمه به تصاویر خبری جذابیت می‌بخشد . تنظیم خبر نیز اولویت بندی مفاهیم خبری براساس اهمیت هر مفهوم است که خبرنگار در این زمینه بخشی از کار را برعهده دارد .

بیان مناسب ، داشتن سلامت اندام گفتاری و صدای مناسب و لحن خبری و غیرمصنوعی از دیگر ویژگیهای خبرنگار است . تنفس درست ، جنس صدا و استفاده درست از صدا و انتخاب لحن مناسب برای بیان ، از مهارت‌های خبرنگاران آموزش دیده ‌است . برخی از خبرنگاران صدای خبری مستقلی دارند که مخاطبان به آن صدا و شیوه بیان علاقه‌مند هستند . خبرنگار برای دستیابی به بیان نافذ خبری باید جدی باشد و تلاش کند .

چیرگی بر احساسات : خبرنگاران موفق رسانه‌های بزرگ در گزارش‌های خبری تسلیم احساسات خود نمی‌شوند . همدردی و همدلی با مخاطب با احساساتی شدن متفاوت است . فراموش نشود که حضور خبرنگار در صحنه خبر برای عینیت بخشیدن به خبر است ؛ نه تحریک احساسات . مردم نیازی به دیدن صحنه‌های احساس خبرنگار ندارند ؛ آنچه آنها می‌خواهند دقت ، صحت و جامعیت خبر در اسرع وقت است .

بداهه گویی ، مهارت ممتازگفتاری است که خبرنگار براثر مطالعات و تمرین‌های بیانی به آن می‌رسد . گاهی لازم است خبرنگار از متن آماده‌ای که تهیه کرده ‌است جدا شود و از خود چیزی بگوید . این لحظات غافلگیر کننده که کم نیستند ، مهارت زبانی خبرنگار یا عجز او را آشکار می‌کنند . خبرنگار باید برای اینگونه صحنه‌ها آماده باشد .


 

گفته ای با صاحب الزمان (عج)

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم  چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی



جهان در انتظار قدوم پر برکت توست آقا پس کی می آیی





سلام مولای مهربان من ...

میدانستی تمام ثانیه های حضورم در هستی با حضورت در هستی

- گره - خورده .. آنچنان با منی که گاهی خودم را هم فراموش می کنم ..

 نمی دانم من تو را بی نهایت دوستدارم یا تو من را

 .. اما فکر کنم - تو - بیشتر من را دوستداری

چرا که اکثر اوقات فکرت را ، یادت را ، خیالت را ،

صدای قدم هایت را ،

شور جاریه حضورت را به سراغ دل من میفرستی

که بدانم چقدر به یاد من هستی و مرا دوست داری ..

جانم به قربان دل مهربانت مولای من ..

می دانم این هزار سال را هم بهانه ی دوست داشتنم

در پرده ماندی که انسان شوم و به نزدیکیه دروازه ی انتظارت برسم ..

 کاش من هم ترا همین اندازه دوست می داشتم

تا لااقل یک سال نه یک ماه نه یک هفته نه

یک روز نه یک ساعت را با یاد تو بگذرانم ..

 برایم دعا کن مولای من که تا آمدنت ،

 من ، هم به شکوه انسانیت برسم




هشدار حضرت ادریس نبی (ع)


هشـدار حضرت ادریس نبی (ع) نسبت به مرگ

ای انسـان ! گویی مـرگ به سراغت آمده ، ناله ات بلند شده ، عرق پیشانیت سرازیر گشته ، لبهایت جمع شده ، زبانت از حرکت ایستاده ، آب دهانت خشک گشته ، سیاهی چشمت به سفیدی دگرگون شده ، دهانت کف کرده ، همه بدنت به لرزه در آمده و با سختیها و تلخی های مرگ دست به گریبان شده ای . سپس روحت از کالبدت خارج شده و در برابر اهل خانه ات جسد بدبویی شده ای و مایه عبرت دیگران گشته ای . بنابر این هم اکنون به خودت پند بده و درباره مرگ و حقیقت آن عبرت بگیر ، که خواه ناخواه به سراغت می آید و هر عمری گر چه طولانی باشد به زودی به دست فنا سپرده می شود . ای انسان ! بدان که مرگ با آن همه دشواری ، نسبت به امور بعد از آن که حوادث هولناک و پر وحشت قیامت می باشد آسان تر است ، متوجه باش که ایستادن در دادگاه عدل الهی برای حسابرسی و جزای اعمال آنقدر سخت و طاقت فرسا است که نیرومندترین نیرومندان نیز از شنیدن احوال آن ناتوانند.                                                                                                                     

غمخوار ترین

السلامٌ علیکِ یا زینب کبری




حضرت زینب ‏کبری (سلام الله علیها) , دختر امیر المومنین حضرت على بن ابیطالب علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا ‏(سلام الله علیها) است .

او زنـدگـى شـیـریـنـش را در کـنـار پـدر و مـادر و جد بزرگوارش نبى گرامى اسلام (ص) و برادرانش امام حسن مجتبی و امام حسین (ع) آغاز کرد .
زندگى پررنج و مشقت زینب (س ) پس از پنج سالگى ـ مقارن با رحلت پیامبر اکرم (ص ) ـ آغاز شد و در فاصله اى بسیار کوتاه , پس از مرگ پیامبر, وى شاهد مادرى بود که در بین درب و دیوار فریاد مى زد : اى فضه , مرا دریاب !.
هزاران غم , یکى پس از دیگرى , میهمان قلب کوچک دختر زهرا شد .
ناراحتى غصب خلافت پدر ,  بردن حضرت امیرالمومنین على بن ابیطالب (ع ) به اجبار و با پاى برهنه به مسجد , تازیانه هایى که بر بازوى مادر مى نشست و سرانجام موج سنگین رحلت زهراى مرضیه ى , کمر حضرت زینب (س) را شکست .

گویى حضرت زینب ‏(سلام الله علیها), از همین آغاز راه , در برابر طوفان تازیانه غم ها قرارمى گیرد تا روزى بتواند همه غم و رنج هستى را بر دوش کشد ! .

غـم و رنـجـى که پدر در کوفه از آن خبر داده است : روزى حضرت زینب ‏(سلام الله علیها) در کلاس تفسیرش براى بانوان ,  سوره مبارکه کهیعص را تفسیر مى کرد .

حضرت امام على (ع ) وارد شد و از دخترش پرسید : کهیعص را تفسیر        مى کنى ؟!.

حضرت زینب (س) عرض کرد: آرى .

حضرت على (ع ) فرمود: اى نور دیده !.

ایـن حـروف , رمـزى است در مصیبت وارده بر شما عترت پیغمبر و شاید فرموده باشد: کاف , رمز کربلا است , هاء اشاره به هلاکت عترت دارد , یاء یعنى یزید , آن که بر حسین ستم مى کند ,  عین کنایه از عطش ابى عبداللّه است , و صاد اشاره به صبر دارد.

حضرت زینب (س) در زیر تازیانه روزگار آبدیده مى شود تا پیام رسان عاشورا باشد.
از هـمـیـن رو زمانى که پسرعمویش , عبداللّه بن جعفر, به خواستگاریش مى آید, شرط مى کند: در رفتن به خانه برادرم (حسین ) آزاد باشم و هرگاه اوبه مسافرت رفت , من نیز باید با او بروم !!.

مصیبت شهادت امیرمومنان على (ع ) و امام حسن مجتبى (ع ), حضرت زینب ‏(سلام الله علیها) را آبدیده تر مى کند.

آن گاه زمان هجرت فرا مى رسد و در سال 60 هجرى , به همراه برادرش امام حسین (ع ), از مدینه به مکه و از آن جا به طرف کربلا حرکت مى کند.
کـربـلا صـحنه شهادت برادران و برادرزادگان زینب و منظره تماشایى به خون نشستن محمد و عون , دو رزمنده قهرمان و شجاعى است که در دامان زینب پرورش یافته اند.

حضرت زیـنـب ‏(سلام الله علیها) , نـاظر این صحنه هاست و همه اینها از زینب , دختر حضرت  على (ع ), شیرزنى مى سازد که از عصر عاشورا, قافله سالار کاروان اسیران آزادی بخش مى شود.

پـس از آتـش گرفتن خیمه ها در شب یازدهم محرم الحرام سال 61 هجرى قمرى و با وجود فشار غـم هـا بر قلب زینب , در نیمه شب با قدى خمیده به نماز شب مى ایستد و فرداى آن به همراه امام سجاد(ع ) و دیگر اسرا, راهى کوفه مى شود.

در کـوفـه , حضزت زیـنـب (س ) را بـه مـجـلـس ابـن زیاد مى برند, در حالى که کنیزانش , پیرامون وى را گرفته اند.

او با شکوهى خاص وارد مجلس مى شود و به عبیداللّه اعتنایى نمى کند.
ابن زیاد, از این بى توجهى , به شدت ناراحت شده , با این که زینب را شناخته است , مى پرسد: این زن پرنخوت و تکبر کیست ؟.

کسى جواب نمى دهد!.

باز سوال مى کند , تا بار سوم که زنى پاسخ مى دهد : این زینب دختر على است !.

عبیداللّه مى گوید : خدا را شکر مى کنم که شما را رسوا و دروغتان را آشکار کرد!.
حضرت زیـنـب‏ کبری (سلام الله علیها) با کمال شهامت و شجاعت مى فرماید : خدا را شکر مى کنیم که افتخار شهادت را نصیب ما کرد ! .

رسوائى از آن فاسق ها است .

ما در عمرمان دروغ نگفته ایم , دروغ هم از آن فاجرهاست .

حضرت زینب ‏(سلام الله علیها) , در شام و در برابر یزید نیز با خطبه اى غرا و آتشین , کوس رسوایى یزید را به صدا درآورد و با ایـن که در چنگال خون آشام ترین طاغوت زمان اسیر بود , چنان حماسه آفرید که پایه هاى حکومت فرزند معاویه را به لرزه درآورد.

در ظـاهـر, یـزید فرمانروا بود و زینب تنها و دربند , اما روح بلند دختر حضرت فاطمه (س ) , یزید را درهم شـکسته بود و سرانجام یزید , از ترس سقوطحکومتش , به این نتیجه رسید که کاروان اسیران را به مدینه بفرستد .
پـس از ورود کـاروان بـه مـدیـنـه ,  هـمـه مـى دانـستند باید به کجا رفت ,  مسیر کاروان به سوى مسجدالنبى بود .

حضرت زیـنـب (س)  که همه خاطرات مدینه , پیامبر(ص) و حسین (ع) را به دل داشت , تا نگاهش به قبر پیامبر گرامى اسلام (ص) افتاد , صداى گریه اش بلند شدوفریادزد: اى رسول خدار ! .

خبر کشته شدن حسین (ع ) را آورده ایم ! .

پس از این ماجرا , مدینه آماده بهره بردارى از کلاس درس امام سجاد (ع) و زینب کبرى شد.

حضرت زینب (س) احکام و فتاوى را براى مردم بیان مى کرد و محور مراجعه آنان بود.

روحیه و بیان زینب (س ), همه را به یاد امیرمومنان (ع ) مى انداخت .
کـار حضرت زیـنـب (س ) ابلاغ خون شهیدان بود و چه خوب پیام خود را ابلاغ کرد . حضرت زینب سلام الله علیها ،  شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند ، وفات یافته و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گردید .
مزار ملکوتى آن حضرت (دمشق/سوریه) ، اینک زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشد .