
دعای حضرت امام سجاد (ع) در پناه بردن به حق
و ناملایمات و اخلاق سوء و کارهای ناپسند
بار خدایا به تو
پناه می آورم از طغیان آز، و تندی خشم و چیره گی حسد ،
و سستی صبر ، و کمی
قناعت ، و بدی اخلاق ، و
زیاده روی در شهوت ، و
پافشاری در عصبیت ، و پیروی هوا و هوس ، و مخالفت با هدایت ، و خواب
غفلت ، و کوشش بیش از
اندازه ، و انتخاب باطل بر حق ، و پافشاری بر
گناه ، و کوچک شمردن
معصیت ، و بزرگ شمردن طاعت ، و فخر و مباهات با ثروتمندان ،
و تحقیر تهی
دستان ، و کوتاهی در حق
زیردستان خود ، و نا سپاسی نسبت به آن که به ما خوبی کرده ،
یا آنکه ستمگری
را یاری کنیم ، یا ستمدیده ای را تنها گذاریم ، یا آنچه را
که حق ما نیست بخواهیم ، یا از
آنچه را که نمی دانیم دم زنیم . و پناه می بریم به تو از
اینکه نیت داشته باشیم به کسی
خیانت ورزیم ، و در کردارمان
خودپسندی نمائیم ، و آرزوهای خود را دور و دراز سازیم . و به تو پناه می بریم از زشتی باطن ، و ناچیز شمردن گناه ، و از چیره گی شیطان
در وجودمان و از اینکه روزگار ما
را به سختی دراندازد ، یا سلطان بر ما جور و ستم روا
دارد ، و به تو پناه می بریم از آلوده شدن به اسراف ، و بلای تنگ دستی . و به تو پناه می بریم از سرزنش
دشمنان ، و نیازمندی به همنوعان ، و
از زندگی در سختی ،
و از مرگ ناگهانی و بدون توشه . و به تو پناه می
بریم از حسرت و اندوه بزرگ ، و مصیبت سترگ ، و
از بدترین تیره بختی ، و از بدفرجامی ،
و نا امیدی از ثواب ، و
فرود آمدن عذاب . بار خدایا بر محمّد و آلش درود فرست ، و مرا از همه این امور در پناه رحمتت جای
ده و نیز همه و مردان
و زنان مومن را ، ای مهربان ترین
مهربانان . « صحیفه سجادیه »
روی دستش "پسرش "رفت ولی "عهدش نه"
نیزه ها تا"جگرش "رفت ولی "عهدش نه"
این چه خورشید غریبی است که با حال نزار
پای نعش "قمرش " رفت ولی "عهدش نه"
شیر مردی که در آن واقعه "هفتاد دوبار"
دست غم بر" کمرش " رفت ولی "عهدش نه"
هر کجا می نگری نام"حسین است حسین"
ای دمش گرم "سرش"رفت ولی "عهدش نه"