حکایتی از حضرت عزرائیل
نقل شده است که از حضرت عزرائیل پرسیدند؛ این قدر که تاکنون قبض روح مردم را کرده ای، آیا تو را بر کسی ترحّم و شفقّت حاصل شده است؟ جواب داد؛ آری، بر بچّه ای که در میان یک کشتی متولّد شد و دریا طوفانی گردید، من مأمور قبض روح مادر آن بچه شدم و آن نوزاد بر تخته پاره ای ماند و به جزیره ای افتاد. دیگری ترّحم بر شدّاد کردم که بهشتی با آن زحمت در سالیان دراز ساخت و او را اجازه ندادند که یک مرتبه هم که شده بهشت خود را ببیند.
در این موقع به حضرت عزرائیل خطاب شد؛ آن نوزادی که در کشتی متولّد گردید و در جزیره افتاد همان شدّاد بود که در کنف حمایت خود بدون مادر او را پروردیم و آن همه نعمت و قدرت به او عنایت کردیم ولی او از راه دشمنی ما درآمد و به مخالفت ما قیام نمود. اینک نتیجه دشمنی و کفر خود را فعلاً در این دنیا دید تا چه رسد به عالم آخرت .
بسیار زیبا و جالب است .
ممنونم
ممنون سرزدید متن عالی بود
من هم متشکرم .
ممنونکه به ما سر می زنید وابراز لطف دارید
از شما کمال تشکر را دارم
تمام پیامبران الهی آمدند تا به ما بگویند
با همدیگر با محبت باشید تا به واسطه
از آدمیت به انسانیت سوق پیدا کنید
سلام و عرض ادب خدمت شما دوست گرامی. و سپاس فراوان از حضور گرمتان در وبلاگم. امیدوارم عذر مرا در تأخیرم در پاسخگویی به لطفتان بپذیرید. به دلیل امتحانات پایان ترم حدود یک ماه و نیم نبوده ام. اما باز از حضورتان در وبلاگم خرسند شدم. مطلب جالبی بود. برایتان پیروزی های روزافزون آرزومندم.
باسلام وارزوی قبولی طاعات وعبادات وعرض تبریک عیدسعیدفطر بربرادر گرانقدر.
مطالب عالی بود تشکر
بر شما هم مبارک و ممنونم .